دلم تنگ است این شبها یقین دارم که میدانی........

صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی.......

شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین.....

ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی........

میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم........

چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته میرانی........

تپش های دل خسته چه بی تاب و هراسانند.....

به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی........

دلم دریای خون است وپر از امواج بی ساحل.....

درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی........

هماره قلب بیمارم به یاد توشود روشن......

چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی......


 



تاريخ : 22 / 1 / 1394برچسب:دلم تنگ است این شبها,,,,, | | نويسنده : ساده دل |

بار پـروردگارا....

عجب روزگاری شده است هرکاری انجام میدهند و آخر سر میگویند آخرالزمان

است...همه اینها درست اما آیا دلشکستن هم از نشانه های آخرالزمان است...

رسول خدا (ص): "هر کس مؤمنی را به ناحق اذیت کند، مثل این است که ده

هزار مرتبه مکه معظمه و بیت المعمور را خراب کرده و هزار فرشته مقرب را

کشته باشد". خیلی باید حواسمون باشه میدونید به چی؟؟؟؟

آیت الله بهجت می فرمایند ما آمده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم نه اینکه به

هر قیمتی زندگی کنیم زندگی بعضی از ما ها مثل یخ فروشیه که بهش میگن

فروختی؟میگه نه؛ولی تموم شد!!!!!!!

یا صاحب الزمان،ای مولا و سرورم حالا فهمیدم که وقتی که دلت رو میشکستم و

میشکنم چقدر اذیت میشی...چقدر دلت میسوزه...چقدر..........

و پروردگارم حالا فهمیدم چقدر تنهایی.....چقدر غریبی روی زمین......




تاريخ : 21 / 1 / 1394برچسب:پروردگارا,دلشکستن, | | نويسنده : ساده دل |

.ولادت حضرت فاطمه الزهرا(س) و روز مادر مبارک.

حـرف (ف) فـرهـنـگ عـشـق و دلـبـری … حـرف (آ) آیـیـنـه عـشـق عـلـی//

حــرف (ط) طـراح عـشـق عـالـمـیـن … حــرف (م) مــادر بــه اربــابـم حـسـیـن//

حــرف (ه) هـسـتـی او، هـسـت نـبـی …او سـبـب ، بـر خـلـقـت مــولا عـلی//

مـیـلاد پـر بـرکت مــادر ســادات،

حـضـرت فــاطـمـه الـزهـرا سـلام الله عـلـیـهـا مـبـارک بــاد . . .

پیامبراکرم ص:

هر کس پیشانی مادر خویش را ببوسد، از آتش جهنم دور می ماند . .

روز مادر مبارک باد




تاريخ : 20 / 1 / 1389برچسب:ولادت حضرت فاطمه الزهرا(س) و روز مادر مبارک,, | | نويسنده : ساده دل |

به گند نکشید دوست داشتن را !

وقتی هنوز ...

تکلیفتان با خودتان که هیچ ...

با دلتان هم معلوم نیست !

خانه خراب می شوید اگر ...

حرمت نگه ندارید !

به یک باره می بینید نابود شد ...

هر آنچه که به خیالتان ساخته بودید !

یاد بگیر عزیز من ...

به زبان اگر آوردی دوستت دارم را

حواست باشد که با تمام وجود می گویی ...

که چشمهایت جای دیگر نیست !

فکرت در کوچه ی معشوقه ای پرسه نمی زند !

حواست باشد که گاهی ...

اعتماد ...

تمامِ چیزیست که از یک آدم می ماند !

که شکستنش یعنی مرگ !!!

یعنی نابودی ...

یادت باشد هم آغوشی با هر کس افتخار نیست !

که اگر ماندی پای آغوش یک عشق

هنر کرده ای !

اگر ساختی دنیایت را میانِ بازوانِ مردی ...

اگر باختی تمامت را برای چشمان بانویی ...

هنر کرده ای !

به گند نکشید ...

باورِ اینکه ...

می شود هنوز هم ...

عاشقانه کسی را از چهاردیواری خانه راهی کرد !

و ایمان داشت

که هیچکس

میانِ راه

با نگاهِ او آشنا نیست ...

جـــــــــــــــــز تـــــــــــو ...




تاريخ : 19 / 1 / 1394برچسب:به گند نکشید دوست داشتن را!, | | نويسنده : ساده دل |

مادر یعنی...

سرم را نه ظلم می تواند خم کند،

نه مرگ،نه ترس،سرم فقط برای بوسيدن دست های تو خم می شود مادرم؛

مادر يعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری!

مادر يعنی به تعداد همه روزهای آينده تو ،دلواپسی!

مادر يعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بيداری!

مادر يعنی بهانه بوسيدن خستگی دستهايی که عمری به پای باليدن تو چروک شد!

مادر يعنی بهانه در آغوش کشيدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!

مادر يعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....




تاريخ : 16 / 1 / 1394برچسب:مادر یعنی,مادرم, | | نويسنده : ساده دل |

    ای که دنبال گره انداختن بر چمنی...    

گره ها باز کند به یک نظر ام البنین...

           شب سیزده بدر امسال حواست باشد...      

        عرش در سوگ نشسته با امیر المومنین...




تاريخ : 13 / 1 / 1394برچسب:مولا به سوگ نشسته این روز,,,, | | نويسنده : ساده دل |

ازدواج یعنی همین....

شاگردی از استادش پرسيد: عشق چيست؟ ...

استاد در جواب گفت: به گندمزار برو و پرخوشه ترين شاخه را بياور. اما در هنگام

عبور از گندمزار،به ياد داشته كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچينی ...

شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

استاد پرسيد: چه آوردی؟

و شاگرد با حسرت جواب داد : هيچ !هر چه جلو می رفتم،خوشه های پرپشت تر

می ديدم و به اميد پيدا كردن پرپشت ترين، تا انتهای گندمزار رفتم.

استاد گفت : عشق يعنی همين!

شاگرد پرسيد : پس ازدواج چيست؟

استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور. اما به ياد داشته باش

كه باز هم نمي توانی به عقب برگردی!

شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت.

استاد پرسيد كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت:به جنگل رفتم و اولين درخت بلندی

را كه ديدم، انتخاب كردم. ترسيدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم.

استاد باز گفت: ازدواج يعنی همين !

به امید عاقبت بخیری و خوشبختی همه؛

بخصوص جوونا




تاريخ : 11 / 1 / 1394برچسب:ازدواج یعنی همین,,,, | | نويسنده : ساده دل |

بازم سلام خدمت همه عزیزان.....

امروز بدجور حالم گرفته بود.....نه نترسین نیومدم که حالتون رو بگیرم و

به غمکده تبدیل کنم نه.....فقط دلم بدجور هوای شلمچه رو کرده بود......

هوای کربلای ایران.......در همین حال بودم که خبردار شدم که پدر یکی از

آشنایان باز بیماری شان شدت گرفته است و حالم دیگه خرابتر شد.......

میدونید که همه‌ ما هزاران آرزو داریم!

لاغرتر شویم، بزرگتر شویم، پول بیشتری داشته باشیم،

اتومبیل بهتری سوار شویم، یک روز تعطیل، یک گوشی موبایل جدید،

ملاقات با زن یا مرد رویاهایمان و....

ولی یک بیمار مبتلا به سرطان تنها یک آرزو دارد ...

و آن اینست که از شر سرطان خلاص شود!

دسته گل هایی که با سرطان دست و پنجه نرم می کنند ... نیازمند

حمایت من و شما هستند ...به شکرانه اینکه سالم هستیم و به رسم

معرفت باید کاری کرد ... به حکم انسان بودن و نه ترحم  ...

بـیـایـیـد بـرای سـلامـتـی شـان دعــا کـنــیــم !!!

برای همین عاجزانه از همه شما عزیزان خواهش میکنم که یادتان نرود

فرزندانی هستند که در حسرت خنده های زیبای پدرشان هستند....

در حسرت ....

خدایا به همه ی بیماران ، شفای عاجل عطا کن ...

الــهـــی آمـــیـــن

اگر دلتان لرزید؛بغضتان ترکید؛کسانی هستند که محتاج دعایند...

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

اللهم اشف کل مریض!
اللهم اشف کل مریض!
اللهم اشف کل مریض!
اللهم اشف کل مریض!
اللهم اشف کل مریض!
اللهم اشف کل مریض!
اللهم اشف کل مریض!

 



تاريخ : 7 / 1 / 1394برچسب:شفای همه بیماران, | | نويسنده : ساده دل |

کجاست دوران کودکی مان....دورانی پر از شادی و نشاط......دوران همدلی......

دوران باهم بودن......دوران ....

آه عجب دورانی گذشت........امان از این دوران سخت و نفس گیر......

کجاست آن شادی و هیجان و همدلی و باهم بودن؟؟؟؟؟؟

آری همه غرق در دنیای فانی شده ایم و همه چیز را فراموش کرده ایم........

حتی خدا....حتی آفریدگارمون رو هم فراموش کرده ایم........

خیلی بی انصافیم خیلی......

بیایید با یاد خدا باز هم در کنار هم باشیم......

درست است از همدیگر رنجیده ایم.....درست است دل همدیگر را شکستیم.......

درست است یاور همدیگر نماندیم و در مشکلات همدیگر را تنها گذاشتیم......

درست است در حق همدیگر خیلی خیلی بدی کردیم......

اما

خواهش میکنم بیایید در سال جدید همدیگر را ببخشیم و مثل دوران کودکی مان

یار و غمخوار همدیگر باشیم و هیچ وقت همدیگر را تنها نگذاریم

البته با یاد و توکل بر آفریدگار مهربانمان.......

خواهش میکنم .......

من همینجا به نوبه خودم از همه ی عزیزان و دوستان استدعا دارم و

خواهش میکنم بنده حقیر و حقیر و حقیر را به خاطر همه بدی ها ببخشید....

میدانم لایق بخشش نیستم اما خواهش میکنم بزرگواریتان را

بیش از پیش ثابت کنید (البته بزرگوار هستید).........

تقدیم به همه عزیزان و بزرگواران

منتظرتون هستم

یاعلی




تاريخ : 6 / 1 / 1394برچسب:یاد کودکی بخیر,بخشش, | | نويسنده : ساده دل |

اولین پنجشنبه سال هست و

به یاد همه شهدا و امواتمون الفاتحة مع الصلوات .




تاريخ : 6 / 1 / 1394برچسب:شهید اکبری, | | نويسنده : ساده دل |

با عرض سـلام و تبریـک ســال نـو فـاطمی و تسـلیت شــهادت

حضـرت زهــرا (س) خدمـت همه عـزیزان

در ابتدا از دوست و همکار عزیزم بسیار سپاسگزارم که وب را در غیاب من

بروز کردند...بله تموم شد....خادمی ای که مدتها در انتظارش بودم تمام شد...

هییییییییییی......

بهترین موقعیت برای تسکین روحیه،خودسازی،خودباوری،...بود.........

درسته آنطور که باید خدمت میکردم نشد اما ان شاءالله شهدا بی جواب نخواهند

گذاشت....روزهای اول خادمی بهتر بود ولی بعد از یه اتفاق باورنکردنی دیگر آنطور

که باید میشد؛نشد....اما به هر نحوی که شد و هرکاری که میتوانستم انجام دادم....

برای همه عزیزان پیشنهاد میکنم حتما و حتما یا به عنوان خادمی و یا به عنوان زائر

حتی یک شب هم که شده در شلمچه بمانید......بخدا قلم قاصر است از وصف حال و

هوای غروب و شب شلمچه و یا به عبارتی کربلای ایران........که واقعا کربلاست.....

کربلایی که در هر قدمش خون 20 الی 25  شهید گلگون کفن ریخته است.....

هییییییییییییی.......

من که هر قدمی برمیداشتم عرق شرم میریختم به خاطر شرمندگی ام از شهدا...

به خاطر خیلی چیزها.......

دیگر نمیتوانم چیزی بگویم.......فقط ان شاءالله شهدا هممون رو ببخشن و شفاعت

شهدا نصیب همه ما بشود ان شاءالله........

یاعلی




تاريخ : 5 / 1 / 1389برچسب:سلام,خادمی شهدا, | | نويسنده : ساده دل |

شلمچه،طلائیه،....دارم میام

با سلام خدمت همه عزیزان؛

بالاخره انتظار به سر رسید و مجوز شهدا رسید...

ان شاءالله فردا راهی مناطق عملیاتی جنوب کشور برای خادمی شهدا هستم.

نمیدونم با چه رویی برم......نمیدونم چطور لیاقت پیدا کردم و ....

فقط بازم مثل همیشه شرمنده و روسیاهم.....

شرمنده همه عزیزان نیز هستم اما عاجزانه از همتون حلالیت میطلبم......

خواهشمندم حلال کنید....

نائب الزیاره همتون خواهم بود ان شاءالله.....

یاعلی




تاريخ : 19 / 12 / 1393برچسب:شلمچه،طلائیه،,,,,دارم میام, | | نويسنده : ساده دل |