تاريخ : 20 / 2 / 1394برچسب:اول بهشت بساز, | | نويسنده : ساده دل |




تاريخ : 19 / 2 / 1394برچسب:دلتنگی, | | نويسنده : ساده دل |

این سه روز هم گذشت...

انگار همین دیروز بود که داشتم وسایل رو جمع می کردم و آماده می شدم.....

بله این سه روز گذشت........سه روز معتکفی و خدایی شدن و ... هم گذشت.....

ان شاءالله به امید خدا دیگر ناامید نشوم و مثل پارسال.........

آری گذشت و ان شاءالله نیز بخشیده شدیم........

نمی دونم چه حکمتی داشت ولی در آخرین لحظه ها چه کسایی که التماس دعا

کرده بودند و چه نکرده بودند و.... همه و همه در همون لحظات به یادم افتادند و

خداروشکر همه رو دعا کردم و شرمنده نشدم............

"ان شاءالله همه عزیزان عاقبت بخیر بشن و به حاجت ها و آرزوهای خیرشون برسند"

این بود دعای من در همون لحظات...........

خدایا شکرت

یاعلی




تاريخ : 15 / 2 / 1394برچسب:این اعتکاف هم گذشت, | | نويسنده : ساده دل |

بالاخره وسایلم رو جمع کردم

و یواش یواش دارم آماده میشم برای خدایی شدن،برای بخشش،برای ...

"" بوی عشق می آید

بوی زیبایی، بویی از جنس عطر بهشت،

بویی از جنس دوستی عاشقانه، بویی از جنس راز و نیاز، و نزدیکی به معبود.

از سفرت چه خبر؟

فدای اشک چشمان معتکف،

به آن که گدای خانه اش بودی دعایم کن! ""

از همه عزیزان خواهشمندم من بی لیاقت رو حلال کنند تا خداوند هم

مرا ببخشد و حلال کند ان شاءالله........

اگه بدی چیزی دیدید که میدونم بد بودم خواهش میکنم ببخشید و حلالم کنید.....

به خاطر همه چی از همه عزیزان عذرمیخوام.....

یاعلی




تاريخ : 11 / 2 / 1394برچسب:اعتکاف،آغاز اعتکاف, | | نويسنده : ساده دل |

ولادت حضرت علی(ع) و روز پدر مبارک باد.

ميلاد مرتضي اسدالله حيدر است               جشن ولادت علي(ع) آن مير صفدر است

زوجي براي فاطمه حق آفريده است                اين زادروز همسر زهراي اطهر است

****************************************

 ۴سالگی = بابا همه چی‌ بلده
۸ سالگی = بابا خیلی‌ چیزا بلده
۱۲ سالگی =بابا همهٔ همه چیرو بلد نیست
۱۴ سالگی =بابا هیچی‌ بلد نیست من بهتر می‌دونم
۱۸ سالگی =بابا طرز فکرش مال قدیماست
۲۵ سالگی =بابا احتمالا میدونه
۳۵ سالگی =قبل از اینکه تصمیم بگیریم ،از بابا سوال می‌کنیم
۴۵ سالگی =من از خودم می‌پرسم که بابا تو این موقعیت چی‌ فکر میکنه
و چطور رفتار می‌کنه
۷۰ سالگی = چقدر دوست داشتم الان می‌تونستم از بابام بپرسم

مواظب پدران خود باشید حتی اگر.....

 سلامتی همه پدرها خصوصا پدر انقلابی صلوات

 

و در آخر هم شادی روح همه پدران شهید و تمامی پدرانی که

در قید حیات نیستند و خصوصا 

صلوات و فاتحه ای نثارشان کنیم.




تاريخ : 11 / 2 / 1389برچسب:تبریک ولادت حضرت علی(ع) و روز پدر, | | نويسنده : ساده دل |

پدر یعنی عشق.....آرامش......

یعنی گذشت.....

یعنی باش تا من هم باشم.....




تاريخ : 10 / 2 / 1394برچسب:پدر یعنی عشق, | | نويسنده : ساده دل |

چه دردیست در میان جمع بودن

ولی در گوشه ای تنها نشستن

برای دیگران چون کوه بودن

ولی در چشم خود آرام شکستن

برای هر لبی شعری سرودن

ولی لبهای خو همواره بستن

به نزد عاشقان چون سنگ خاموش

ولی در بطن خود غوغا نشستن

به غربت دوستان بر خاک سپردن

ولی در دل امید به خانه بستن

به من هر دم نوای دل زند بانگ

چه خوش باشد از این غمخانه رستن..!

سختی تنهایی را وقتی فهمیدم

که دیدم مترسک

به کلاغ می گوید:

هرچقدر دوست داری نوک بزن

فقط تنهام نذار!!




تاريخ : 6 / 2 / 1394برچسب:چه دردیست در میان جمع بودن, | | نويسنده : ساده دل |

درد و دل با آقاجانم

سلام آقا جانم؛یا صاحب الزمان (عج)

آقا جانم میخوام با زبون کودکی ام باهاتون حرف بزنم،درد و دل کنم....

آقاجانم خیلی خیلی دلتنگتونم؛طوری که بیام پیشتون و پاهاتونو ببوسم ،

دستاتونو ببوسم،بغلتون کنم و آنقدر بغلتون کنم که دلم آروم بگیره.......

آنقدر گریه کنم و گریه کنم تا از حال برم مثل امسال تو شلمچه.....

دستاتون رو بگیرمو فقط به چشاتون نگاه کنم و بگم آقاجانم خواهش میکنم ببخشین...

خیلی دلتون رو شکستم.........قربون دل مهربونتون بشم......خیلی نامردم......

خیلی بدی کردم بهتون ولی باز کمکم کردین.....

دیگه نمیدونم چی بگم کاش این دل من درد نداشت و بغض نداشت تا میتونستم

بیشتر باهاتون حرف بزنم.....آقاجان ببخشین من بی لیاقت رو.......

قبول دارم که گناهکارترین بنده خدا هستم.....فاصله انداختم بین دونفر...دروغ گفتم...

ناشکری کردم و...ولی دل کس دیگه جز شما رو نشکوندم.......

آقاجان فقط اینم بگمو برم که بغض نمیذاره.......

آقاجان ببخش و کمکم کن......

دیگه نمیتونم........نفسم بالا نمیاد.......

آقاجانم برگرد و بیا که سخت دلتنگتم.....

قول میدم که دلتون رو دیگه نشکنم فقط شما برگرد و بیا.....

آقاجان....




تاريخ : 4 / 2 / 1394برچسب:درد و دل با آقاجانم, | | نويسنده : ساده دل |




تاريخ : 3 / 2 / 1394برچسب:درددل, | | نويسنده : ساده دل |

خدایا.....



تاريخ : 2 / 2 / 1394برچسب:خدایا,,,, | | نويسنده : ساده دل |

چند روزه یا چند هفتس یا چند ماهه که پهلوم بدجور درد داره طوری که حس میکنم

میسوزه یا میترکه برای همین هم الاف دکتر و آزمایش های گوناگون شدم و آخر سر

هم،هرکدومشون یه چیزی گفتن کاری به این کارا ندارم.......مشکلم این بود که

چرا من باید...یا همچین حرفای بیهوده ای که مدام با خودم می گفتم.........

تا اینکه با این عکس در نت روبرو شدم و........

الان دیگه درد ندارم......غلط بکنم بگم درد دارم.......اصلا خدایا دردمو دوچندان کن تا

بسوزم از این همه ناشکری هام......بسوزم چون از درد مادرمون خبر نداشتم.....

مادرجان،یا حضرت زهرا(س) جان ناقابلم فدای پسر غریبت آقا امام زمان(عج)؛

منو میبخشین؟

خدایا ببخش ناشکری هام رو........خدایا ببخش بی صبری هام رو......

خدایا عذر میخوام،غلط کردم.....

خدایا میبخشی؟

یاصاحب الزمان(عج) میبخشی؟




تاريخ : 31 / 1 / 1394برچسب:درد, | | نويسنده : ساده دل |

دوســـت؟؟؟؟؟؟؟

مگــر هســت؟؟؟؟؟؟


 



تاريخ : 30 / 1 / 1394برچسب:خانه باشد طلبت,,,,, | | نويسنده : ساده دل |